پارانوید

تلالو ابدی یک ذهن بی آلایش

پارانوید

تلالو ابدی یک ذهن بی آلایش

قهرمان زندگی من!!! امید عباسی



امیدجان سلام ، می دانم حالت خوب است ، می دانم جایت خوب است . ای کاش راهی بود تا بتوانم دست هایت را ببوسم . همان دستهایی که ماسک اکسیژن را به دخترک پریشان رساند و

امیدجان سلام ، می دانم حالت خوب است ، می دانم جایت خوب است . ای کاش راهی بود تا بتوانم دست هایت را ببوسم . همان دستهایی که ماسک اکسیژن را به دخترک پریشان رساند و "امید" را به چشمهای هراسان مادرش ...
امید جان اگر راهی بود اول دستهایت را می بوسیدم و بعد می پرسیدم در روزگاری که مردان کوچک در سودای بازی های بزرگ نفس همدیگر را می برند، تو چقدر بزرگ بودی که با لبخندی عمیق زندگی را به دیگری هدیه دادی و رفتی ؟!! 
کاش راهی بود تا دستانت را ببوسم .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد